رمضان

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 45
باردید دیروز : 45
بازدید هفته : 137
بازدید ماه : 131
بازدید سال : 1654
بازدید کلی : 196596

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 45
بازدید هفته : 137
بازدید ماه : 131
بازدید کل : 196596
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Ling Deraz
تاریخ : چهار شنبه 20 مرداد 1391
نظرات

اگه گفتی خطرناک ترین لحظه ی زندگی هر جزیرتی کیه؟ خطر مرگ چه موقعی بیش از پیش جان زن و مرد، پیر و جوان، معتاد و سالم را تهدید می کنه؟ خیر درست حدس نزدید. جواب، 3 دقیقه مونده به افطاره. اگه در طول یک سال، در این 3 دقیقه ی بحرانی ایام ماه مبارک رمضان زنده ماندید، تو بقیه ی روزهای سال انشاءالله که مشکلی برای زندگی کردن نخواهید داشت. با رشد روزافزون تعداد جوانان موتوری بیکاره ی الاف در به در آواره ی سرگردان، دم غروب، حال که بوی شوربا از دور خورده به مشامشان و آنها را مست و دیوانه کرده است، خطر مرگ افزایش پیدا می کنه شدید. دگه سرعت کمتر از صد تا در کار نین. بدو که شوربائون خلاص وو. یعنی عشق شوربا چه که نمی کنه با مردم. در آن لحظات نه بگذارید بچه کوچولو ها برن بیرون نه خودتان برید بیرون که اگه یه وقت رفتید بیرون، شاید شوربای دیروز، آخرین شوربای عمرتان بوده باشد خدای نکرده. دیگه تا شورباهای بهشت انشاالله. البته امروزه با بیدار ماندن همان چرپتکان تا صبح، 5 دقیقه مانده به اذان صبح هم به همان خطرناکی دم غروبه. نکته ی دوم بوی مساجد است هنگام نماز مغرب. بگه بو عطرن؟ نه. خوشبو کننده ی موکت؟ نه. بو جن پتانن؟ نه. پس بوی چی؟ بوی شوربا. ملت کنترل اشکم شونین. گالن گالن شوربا سرازیر می کنن توش. عواقبش را بقیه تو صف نماز باید تحمل کنند. نهندن صدائون دولک. پشت سر هم. انگار مسابقه است. یکی بلند تر از دیگری. آلا صدای هیچ. بوی. اوف اوف. بابا ایکدک آبلیمو نریزید تو شوربا. @ @ @ از یکی از مساجد کنار جاده خبر می رسد که "شیرهای کشنده ی مجتبی دیگه مثل سابق کشنده نیست" نه تنها کشنده نیست بلکه شده نوشدارو، شده آب حیات. خیلی ها برای درمان بیماری های صعب العلاج گوارشی خود یه سر میرن اونجا، یک استکان شیر جوش نان می کنند و تمام. بیست سال جوان میشن. از روز اولشان هم سالم تر. سرماخوردگی، قند، سرطان کبد، راشیتیسم ... هر مرضی که داری، بیا هلر، شب های رمضان، دکتر مجتبی شیری در خدمت شماست. یک استکان شیر مجتبی، یک عمر زندگی با عزت. @ @ @ نماز تراویح. عده ی زیادی از جوانان شاغل دربدر، تو ده روز اول کارشان بود که مثل مگس بی محل مدام از این مسجد به اون مسجد، حتی مساجد درگهان می رفتند و دو رکعت می خوندن. پس از مرور تمام مساجد، هر کدام را که با روحیاتشان سازگاری بیشتری داشت برای باقی شب ها انتخاب شکه. کار ترکی. این الافان غیور حاصل زحماتشان را در اختیار ما قرار شدا بدین شرح: مسجدی هست تو درگهان در چند صد متری سمت غرب مطب دکتر مشرفو. این مسجد رکورد نماز سرعت المپیک تراویح جزیره را در دستان کوچوک خود دارد. مسجد "سریع آتشین". هم سریعه هم آتشین. تا پارسال حمد را یک نفس می خوند، سوره را یک نفس دیگر و می رفت پایین. الان پیشرفت کرده حمد و سوره کلا یک نفس. یعنه ماشاالله نفس، ماشاالله سرعت. برید اونجا تا آخرش. تموم که شد، زی نفس افتاده ای، زانوت پچ پچ شده و 15 کیلو کم کرده ای. ما هر چه سعی کردیم بفهمیم ملاش کیه و اهل کجاست نفهمیدیم. اون جلو بس که کوچوک بود ندیدیمش. بی خیال. البته یه مسجد سریع آتشین 2 هم داریم تو هلر، چسبیده به یه بازاری مدرن. حالا اسم نمی برم چه بازاری، اسم ببرم، اتحاد مردم از بین میره. @ @ @ حلقه. ما یه شب توی یه مسجدی دیدیم که یه عده ای یه گوشه ای نیشتن و یه حلقه ای درست کرده اند و دارن یه جوری با هم حرف می زنن و یه چیزایی به هم میگن هلو. شنیده بودیم خیلی ها تو این حلایق به ازای هر دو آیه قران خواندن، دو ساعت درد دل می کنن ولی ندیده بودیم خارجکی گپ بزنند. نه که امروزه هیچ کسی نیست که بره کلاس زبان و همه هم که ماشاالله متنفرند از اینکه با انگلیسی حرف زدن کلاس بنستند، دقیقا برای همینه که عده ای سر حلقه، قران را ول، برو واگری مکالمه انگلیسی خالو. واقعا که. جنبه کجایی که یادت به خیر. راستی خوش به حال سوپری های کنار مساجد. ملت پا حلقه نه که خیلی زحمت می کشند، دیگه گشنه اون و به اندازه کل سال خود فاله خرید کرده، تو حلقه ها توزیع می کنند و تا خرخره جوش نان اکنن. @ @ @ نکته ی آخر، الوداع. سابقا الوداع را پیرمردها می خوندند. چه اندوهی توی صداشون بود. با اتمام رمضان دلشان آکنده از غم دوری یارشان، رمضان، می شد. الوداع را می شنیدی گریه ات می گرفت. الان چه؟ چهار تا بچه جم اون و شرو اکنن به اجرای الوداع. یعنه الوداع را چنان شاد اخونن که شرط ابندم اندی آهنگ چه خوشگل شدی امشب را هم آن طور شاد نمی خوند. یعنی راحت اوو روش آهنگ بکردی و واگری بری سرکنگی. دلخوشی پایان ماه رمضان. بیا. اینم چولنگ های ما. @ @ جمله ی برگزیده ی ماه: از بازار درگهان خبر ارسه که یه زن سرحدی به یه فروشنده ای گفته: "شما که با این اوضاع هوای اینجا بازم روزه می گیرید، خدا واقعا که باید شما را ببره بهشت!" توی کار خدا هم دخالت اکنن. دخالت چن؟ براش تعیین تکلیف اکنن. استغفرالله. بیش از این مزاحم طاعات و عبادات شما ناویم. بی زحمت به ما هم دعا بکنی هر چه زودته از ای گمراهی نجات پیدا بکنیم. همه مردم به تمام آرزوئون مشروغ خو برسن. فقر، اعتیاد، بی بند و باری، ظلم، جنگ، بغض و کینه، بیکاری و همه چیزن بد برچیده بشه. حق به حق دار برسه انشاالله.


تعداد بازدید از این مطلب: 553
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود