یعنه اینا دارن دانش می جویند؟ دنبال علمند؟ نخیر. تا جایی که ما می دانیم چیزهایی که آنها می جویند این جور چیزهاست: * قسمت بعدی سریال خاطرات خون آشام و اسپارتاکوس و بیگ بنگ و نیکیتا نیومده؟ آلبوم سیاوش نرسید؟ تک آهنگ شادمهر چی؟ گفتی لیلا فروهر و اندی کجا کنسرت دارند؟ لاس وگاس؟ بعد برم دانلود کنم. میگن فیلم فلانی در اومده. درسته؟ داری؟ فلش داری؟ بریز برام. راستی دیشب بارسا چکار کرد؟ میگن استاد فردا نمیاد، آخ جون. راستی دسته ها درست شد از نیم ساعت دیگه بریم سراغ پس.

اگه دانش اینه، ما با قاطعیت تمام اعلام اکنیم که مملکت پره از دانشمند. اصلا خود من یک پا انیشتن هستم برا خودم. همی ممد شیره ای خودمان هم ممد نیست که. الکساندر گراهام بله. از سایت کامپیوتر دانشگاه ها که بگذریم، از روابط عشقولانه ای که امروزه بین بعضی ها نمایان و تابلو است و زشتی و ضایعی خودشو از دست داده هم بگذریم، از لپ تاپ ها و نیز محتویات هاردهای اسپارتاکوسجو ها هم که بگذریم، سرانجام آن پایین پایینا می رسیم به کلکسیونی ناب از انواع سوتی های ممکنی که ممکن است در جهان بشریت رخ دهد. درک مفهوم دقیق این قضایا ممکن نیست مگر کسانی که در زمان وقوع سوتی در محل جنایت حضور داشته اند. اما با این وجود همین لیست سوتی های پیش رو نمایی کلی از میزان علم و سطح دانش در اسپارتاکوس گاه های ما را نشان می دهد. اینو نوشتیم برای بر و بچ خودمان. بقیه هم استفاده کنند. طوری نیست. (با احترام به دانشجویان کار درست)

* آدولف هیتر.

* مسابقات جام جهانی آسیا خیلی جذابه، خیلی.

* مموریمو آنتی ویروس کن.

* حاجی دیگه واسه ما آب نماز جا نکش.

* شما دو نفر مثل چارلی و چاپلین هستید. نه، مثل لوری و هاردی.

* قرار بود پاورپوینت خودتو امروز ارائه کنی، چطور شد. - امروز کردمش. - چطور بود؟ - عالی کردمش. همه کیف می کردند.

* برو پیر پسر بی کاره، آخه کی زنشو به تو میده. *

مگه نمی دونستی که خنده برای هر مرضی درده.

* با دم شیر شوخی نکن.

* ای گوزینه.

* مستند دانیاسورها گذاشتم دانلود بشه.

* قطره قطره جمع گردد، اندکی دریا شود.

* نخیر. اصلا و ادبا.

* گوشیت چیه؟ - ایرانسل.

* نفسم از جا برفت.

* به ساعت مقدس من توهین نکن.

* مردکه ی گاوگول.

* اولین باریه که کاری ازت لازم دارم.

* برق نوسان زد، پیوز فرید.

* زلزله ی 19 رشته ای.

* از هر دستم یه هنر می باره.

* دست هایی توی کاسه است. ( کاسه ای زیر نیم کاسه است)

* ها. فکر کنم هیپوفیزش کرد. (هیپنوتیزم)

* اگه تیممان ببازه من دیگه فوتبالو ترک تحصیل می کنم.

* اصلا ممکن نیست و غیر محاله اینجوری بشه.

* انشاالله که همه ی این سوء تفاهم ها برآورده بشه.

* پریزو بزن تو برق.

* سی دی غیر مجوز داری؟

* امروز میخام کت و کاربرات بپوشم برم سر کلاس.

* الان میرم خودمو خودکشی می کنم.

* حدسیاتم به درست پیوست.‏

*‏ طرفای شما تو عروسیا چند شب نهار میدن؟

* قشم سومالی بیاد کل جزیره بره زیر آب.

* وای. گوشیم چقدر پاسخ بی تماس داره.

* معجزه ی پیامبر عیسی، مرده کردن زندگان بود.

* وای قبلم. چکار می کنی. ترسیدم.

* چرا داری پشت سر برادر مسلمانت توهین می کنی.

* ساک تو خرت.

* حرفهای شانایست نزن.  

 ماجراهای اسپارتاکوس آموزان مقطع پیش اسپارتاکوس گاهی را هم شنیدیم. بیانات ابتدایی ما را تأیید می کرد. دیگه نگو دبیرستان بگو اسپارتاکوستان. چه اسپارتاکوس مند هایی هستند. محصلان ما رفتارهای اسپارتاکوسی دارند. از خود اسپارتاکوس به اسپارتاکوس شبیه ترند. تازه سالی یک فصل از کتب را هم که حذف می کنند. تا دو سال دیگه همه ی کتابها میشه ده پانزده صفحه ای. وا ای گن پیشرفت.

به راستی که: "دانشگاه باید دانشگاه باشد. دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست." خارجی ها جملات تأمل برانگیز دارند، جوری که مغز آدم را قلقلک می دهند. ما هم جملات قصار داریم. مملکته؟

دانشجوی نمونه به این میگن؛ کتاب 40 صفحه ای را برداشته خلاصه کرده، شده 60 صفحه. دست گلش درد نکنه واقعا.