|
|
تبلیغات
<-Text2->
از ما خواسته بودند طی تحقیقاتی فراگیر به این مسئله مهم وحیاتی بپردازیم که هلر چه نقشی را در زندگی مردم و نیز در عمران و توسعه روستاهای جزیره دارد. چگونه یک تغییر کوچک و جزیی در هلر می تواند زندگی در روستاهای اطراف را اساساً متحول سازد. پژوهش های روانشناختی ما نتایجی بس شگفت انگیز داشت. زندگی در روستاهای قشم بدون وجود هلر به هیچ وجه من الوجود امکان پذیر نیست. بگو چرا تا بگم. بروید به ادامه مطلب. در راستای اینکه همه اهالی محترم هلر خودشان واسه خودشان یه پا استعداد ناب موسیقی هستند و دو پا متخصص سازهای بادی و کوبه ای و آرشه ای هستند و سه پا صدایشان به طور فجیعی دلنشین و سحرآمیز است و چون امروزه در هر کوچه و خیابانی که راه می روی می بینی دو سه استودیوی ضبط موسیقی دایر شده است و جهان پزشکی تأثیرات مثبت موسیقی درمانی را به اثبات رسانده است، حال شاهد تکاپوی شدید ساکنان شهر خواننده پرور هلر هستیم در آلبوم بیرون دادن. شایعات فراوانی درباره افراد مشهور و آهنگ ها و آلبوم هایشان ورد زبان هاست. چندین هزار آهنگ هم بدون آنکه مشخص باشد خواننده شان کیست از هلری ها پخش شده است و به شایعات دامن زده است. بروید به ادامه مطلب. هلر که روزی روزگاری قطب و مرکز و هسته اصلی مسائل و مراسم و تفکرات مذهبی جزیره بود و شهرت مشایخ آن به این سوی آبها و آن سوی آبها نیز رسیده بود حال در حالیکه همچنان این لقب را یدک می کشد و به آن افتخار می کند، در عرصه موسیقی هم گوی سبقت را از همه رقیبان ربوده و هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی و هم از نظر تنوع سبک و ملودی، روی آنها را کم کرده است. امروز به معرفی یک چهره شناخته شده هلر می پردازیم که تلنگری به دنیای هنر زده اند و ما را حیران و سرگردان کرده اند. بروید به ادامه مطلب. در ادامه بحث و بررسی خوانندگی در هلر، در اقدامی بسیار خطرناک، می پردازیم به نواهای آسمانی دلربایی که زنان هلری تولید، دسته بندی، منتشر و حتی به خارج صادر می کنند. آن هم کجاها. همه جا. از هلر بگیر که مرکز مذهبی جزیره است تا پی پشت که مرکز فرهنگی جزیره است، خورخران، خطه ای تکه پرور در قشم و حتی سوزا که مرکز صادرات پِهِن گاو جزیره لقب گرفته است. به دولاب و باسعیدو هم خود را رسانده اند. الحق که چه پشتکار و سماجتی دارند این زنان آوازه خوان هلر. خیلی پِچِرند، خیلی. باید مراقب خودمان باشیم. با این مطالبی که درباره آنها می نویسیم آخرش سر نَ جُن دَم می کنند و کاری میکنند از این چیز خوردن خود پشیمان شویم. بروید به ادامه مطلب. به قول یکی از بر و بچ هلر، این روزها همینجور " غاه " مثل قارچ خواننده از زمین میاد بیرون. البته مثل قارچ که نمی شه گفت، بهتره گفت مثل شمسول. هر الف بچه چِرپِتَک چوکِلَکی که از راه می رسد واسه ما آهنگ می دهد بیرون. مثلاً یه بچه قشمی ... اصلاً چرا برویم راه دور. همین هلر. "صعود کالونِر" و "مالک اَنبُره" را نگاه. هنوز به سن رشد نرسیده اند. من خودم تا همین پارسال قشنگ یادم هست توی کوچه ها خاک بازی می کردند. باز خوبه کارهایشان مثل رمچاهی ها نبود که چند وقت پیش تمام حیثیت و شرف و غرور قشمی های سرافراز را دو دستی بر باد فنا دادند. بابا جان خوانندگی صدا می خواهد، تیپ و قیافه میخواهد، استعداد میخواهد. الکی نیست که مثل خر سرت را بیندازی پایین ومثل شتر گلویت را بگذاری جلوی میکروفون و مثل گاو عربده بکشی. بروید به ادامه مطلب.
اگر فرض کنیم که برای مردم هر شهر و روستایی نماد و سمبلی وجود داشته باشد که نقش یک کابوس ترسناک را برایشان بازی کند، با توجه به اینکه آن نماد ممکن است یک اتفاق ناخوشایند یا یک نوع بیماری و یا حتی یک شخص باشد، بدون هیچ شک و تردیدی در هلر آن نقش منفی را کسی بازی نمی کند جز " چوک اَلی، کوچوکو". چوک اَلی نبین چه ریزه / قبض برقشو ببین چه تیزه. داستان ازقبض برقی است که همزمان و با حفظ مسئولیت قبلی مسئول قبض روح هم هست. بروید به ادامه مطلب.
صبحانه چی خوردی؟ - لوبیا نهار چی بود؟ - لوبیا شام چی داریم؟ - لوبیا
ای درد و ای مرض. ای کوفت و زهر مار. ای درد مهره کِرا. آنقدر لوبیا به خوردمان داده اند که شده ایم شبیه لوبیا. البته کاش شده بودیم شبیه لوبیا. شده ایم خود نحسش. شده ایم خود خود لوبیا. چپ می ری بوی لوبیا میاد راست می ری خود لوبیا میاد. پایین را نگاه می کنی لوبیا زیر پات سبز شده. بالا را نگاه میکنی اگه چیزی غیر از لوبیا دیدی بیا منو بکش. نفرت از لوبیاست که این بلا را سرمان آورده. لوبیا بخور که مجنون همدم دال و ناس است / شیرین می گه به فرهاد لوبیا چه با کلاس است. بروید به ادامه مطلب.
گزارشی دست اول از یک کنسرت شاد و رویایی زمان برگزاری: هر شب. محل برگزاری پشت بام. مناسبت : الکی اولش فقط صدای عود خالی شنیده می شد. مقدمه کنسرت بود. آن صدای عود زمینه صدای مجری شده بود که عوامل دست اندر کار را با هیجان و شوق معرفی می کرد. نوازنده اُرگ فلانی، نوازنده گیتار بهمانی، و... و خواننده ، عاش گربه نره. ... به افتخارش... آ ماشاالله.ناز نفست. بلوچ، خدا خیرت دهد. بلوچ، دستت درد نکند. بلوچ، اِیوَل . ایول ایوله ایول ، این بلوچ یله ایول. در این بحران کم سوژگی و در حالی که همه از قحطی شدید سوژه در رنج و عذابند، یه بلوچ درستکار و موقعیت شناس بعد از نماز جمعه میکروفون را در حالی که امام هنوز به طور کامل نماز را تمام نکرده بود ازش قاپید و در نطقی آتشین برای یکی دو سال آینده مان سوژه آفرید. دمش گرم. به قول شاعر : یکی بلوچی دید با دست و پای / هراسان شد و سوی دریا دوید! یعنی امروزه رؤیت یک بلوچ سالم بدون نقص عضو و دست و پای کج و معوج و سایر نقص های فنی از عجایب خلقت است. بروید به ادامۀ مطلب.
این تیتر، عنوان یک دوره مسابقۀ عکاسی حرفه ای بود که انجمن ما در سطح هلر برپا کرده بود. حال ملت با دوربین و موبایل هجوم بردند به انبوه اماکن پیشرفته ورزشی و از وقایع ورزشی فراوان در حال برگزاری در شهر ورزشکارپرور هلر عکس گرفتند. برای کسب اطلاعات بیشتر بروید به ادامۀ مطلب .
|
|