فواره

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 3
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 600
بازدید سال : 1518
بازدید کلی : 196460

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 600
بازدید کل : 196460
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Chepih
تاریخ : چهار شنبه 11 آبان 1390
نظرات

بابا ایولله. همه ترکانده بودند، همه غوغا کرده بودند، همه کولاک کرده بودند فقط مانده بود اداره آب و فاضلاب بترکاند که سرانجام دست به کار شد و ترکاند. راستی راستی ترکاند. نه یه جا دو جا که سی چهل جا ترکاند. چنان ترکاند که کم کم می رفت تا شیخ آباد را پس از سال ها دوباره به یک دریاچه تبدیل کند.

  - ای داخ ایجا دِگه چه خِوَرِن؟    - جُن نافهمُم. اِگن شرکت آب و فاضلاب کولاک ایکِردی. ایترکنُندی خفن.  - چه ایترکندی؟  - لوله هووی.   - پَه بِچه کَسه ناته کاره بُکن؟    - مردم چه بُکنِن؟ خوشون بیَن خرابکاری خو جَم بکنن.    - لااقل بِرِی خِوَر هُدِی بِشون.   - ول شُن بُکن بابا. مردم که بیکار نَن. شَخاسته لوله اُن خُ خوب سوار بُکنن.  

 سه چهار روز همینجور مفت و مجانی، آب های بیگناه، نعمت خدا داشته هدر می رفته و کسی کاری نکرده. نه فقط تو شیخ آباد. یه کوچه در میان همین مشکل وجود داشته. حیف نیست؟ حیف که چه عرض کنیم. مواظب باشیم موهبت آب لوله کشی به بلای زیر زمینی تبدیل نشود. زمین زیر خانه های مردم نشست نکند یه وقت. خانه ها نَچَلَد بَری سرشان.

 

اَی یارو درگهانی یواش. کیا نِرِفتین؟ ای شامپو و صابون و توال و لیف چِن؟ حمام عمومی جایی واز وودی؟  - نه کامه. کَضیَه اینن که به کول معروف باید فرصت طلب بشی. حک وا چوکُنَه. کَرار شُنها مه هم کَبول اُمکه. خِوَر اِنین؟ پا خور یه جا فواره هو وا راه کَته. یَک هو زلال و شفافین که نِگه. ای هیچ. هَمی که مفتِن و هُنُکِن و نه فضای بازِن کیف دگه ای ایهَستِه. کُوّۀ کَضائیه هم که کَوانین و مُکَرراته به ای کَضایا مُکَرَر نِیکرده. همی رِزک مان که کَتِراتِ هو اَ کَلبِ زمین به مِکدار کابِل کَبوله به شکل بُلُمَک بزن بالا. نه تنها جُنِ سِهار خُ اوو بُشوری بلکه یَه دریاچه ای راست ووده که وا کایِک هم اَتونی بری با اِشتیاک و شوکِ تمام، کایِم موشَک و بَکیَه بازی اُن حَکیکی و اَخلاکی بُکُنی. مِ دِگه طاکَت اُمنین وا تو اَعِشک و عاشِکی و عروسی و طِلاک کِشمی اُن نَکلِ کول بُکنُم. کُربون جِغِرِت. مه برم حمام بکنم پا خور. بای.

ملاحظه فرمودید.( الان هم یه کم دنگ به هلری اُن بکردیم) پا خور لوله تِرِکیدی و ملت دست واشُن کَتی. بَری کاغذ شُنِوِشتی که هو راه ایگِتی و ملت شُدیدی و تشریف مبارک خُ شُواردی و یَک چوکویه وُ هیل لَکویه جُن خُ شُشوشتی. کَسه هم بِشُن نِیدیدی که چطو ای کار شُکِردی.

  خلاصه اینکه، مسئولی که جمعۀ چند هفته قبل آمده بود تا مژدۀ افتتاح شبکۀ آبرسانی را بدهد، وظیفه داشت برای مشکلات احتمالی، هشدارها و اخطارهای مناسبی را هم ذکر کند. سریع سر هم بندی کرد و رفت. یکی دو روز اول که به جای آب، شربت دادند به خورد مردم. شربت های سیاه، زرد، قهوه ای و حتی گو گروه ای و جسد موش و گربه از لوله ها بیرون آمد. بعدش هم که فواره های آب بود که از این سو و آن سو می زد بیرون. دوباره کوچه ها را شخم بزن. کلی مصیبت و دردسر بکش. اعصاب همه را خرد و خمیر کن. کار دو کاری بکن و ... این ماجراها، ما را یاد این روایت انداخت که می گوید: 

بعضی ها موجوداتی هستند عجیب غریب. معلوم نیست چکار کرده اند و چکار دارند می کنند و قرار است بعداً چه کارها بکنند. همینطور غاه پشت سر هم دسته گل می دهند به آب. اولاً که همه شان تنبل و تن لش و تن پرورند مثل خر. هر قدر هم که نیاز مبرم به فعالیت شان باشد خودشان را تکان هم نمی دهند. گشاد کرده اند مثل چی بگم خوبه. فقط بلدند لم بدهند و مثل عرب های سوسمارخور شکم بترکانند. تا اجباری، زوری، چوبی، یه چیز به خصوصی و سایر چیزها بالای سرشان نباشد چنان وازِ تاکند که زورشان می آید یه جنبشی به آن هیکل نحس و منجلشان بدهند. اینجاش جالبه که، هر وقت پس از سال ها یه تکانی می خورند و یه کاری می کنند، بعدش چنان گندی به بار می آید که همه افسوس می خورند، ای کاش آنها همچنان مثل شتر لم داده بودند و صد سال سیاه، کاری نکرده بودند.

 

 با این حال بازم ما که ناشکر نیستیم. کار خوبی کردند. آبهای دلا پیچکی از دور خارج شدند. کلی آب بیار از معرکۀ آبرسانی پرت شدند توی وادی بی سر و ته بیکاری. انبوه مردمی که تصور می کردند سر رسیدن آب لوله کشی همش یه افسانۀ تاریخی است و اقدامی برای گرفتن اشتراک نکرده بودند آوارۀ ادارات و دفاتر شدند. دو دستی یه سوژه خوب دادند دستمان. دمشان گرم.

وی آندِرِستَند یو آل اِکس پِکت آس تو بی مُر اکتیو بات، اَز یو نو وی هَو فِیست ویت شُرتِیج آو اَپرُپری اِیت سابجِکتس. به خدا. پلیز بی مُر پِیشِنت. آوِر نِکست سابجِکت ویل بی سورپرایزینگلی اِ رِ لِ جِس وان. والّا. تَنک یو. بای.

 

 


تعداد بازدید از این مطلب: 292
|
امتیاز مطلب : 132
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود