رأی

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 10
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 607
بازدید سال : 1525
بازدید کلی : 196467

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 607
بازدید کل : 196467
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Chepih
تاریخ : یک شنبه 14 اسفند 1390
نظرات

نیازی نبود برای جلب رأی دهنده کاری کرد. ملت خود به خود و به طور فابریک جذب بودند. مد کیک و ساندیس دادن که رفته بود به کل. دیروز زده بودند توی خال. روانشناس های زبده، متوجه عیب کار شده بودند. چه راهکار جالبی هم برای برون رفت از آن بحران اندیشیده بودند. ماشاالله. توی تک تک مراکز اخذ رأی مردان، تیکه های مرگی مستقر کرده بودند. هر که را می دیدی با شناسنامه اش راه افتاده بره رأی بده، خوشحال و خندان بود. شنیده بودیم مشارکت در تصمیم گیری برای جامعه و زدن چَپلکی بر دهان استکبار لذت بخش است، ولی عملاً ندیده بودیم. جلوی یکی از همین نیش بازها را گرفتیم. پرسیدیم که چرا خوشحالی که رأی می دی و اصولاً انگیزه ات از رأی دادن چیه؟ احساس کرده بود جلوی دوربین تلویزیونه. هل کرده بود و می گفت: مشت محکم والا من چون مشت محکم وظیفۀ دینی و ملی خود می دانم که با رأی انتخابات مخابرات مشت محکم شرکت کردن وظیفه است. استکبار و دهانش که مشت محکم باشد و برای همین که نشان دهیم مشت محکم زده شود و شرکت و مشارکت انتخابات که نمایندگان ملت هستند. برای همین بود که من می روم که مشت محکم. در پایان انگیزه ام همینه که آن تیکه را ببینم، ماهواره مان خراب شده و سالهاست تکه ندیده ام.

ما هم تشریف بردیم رأی بدهیم. ولی مگه انگیزه مان دید زدن تیکه هۀ توی حوزه بود؟ نه. مگه ما تیکه به چشم ندیده ایم؟ نه. مگه ما توی کف دیدن چهرۀ ماه تیکه بودیم؟ البته که نه. تنها چیزی که برای ما مهم بود همین ... همین ... ایّاد اُمکه. چه اگن. نه تلویزیون دم به دم شَگُ که پدر ما در شُواردَ. همین ... ها ... مشارکت برای تعیین سرنوشت مملکت ... تنها چیزی که برای ما مهم بود. به خدا.  فقط و فقط به همان منظور رفتیم و همزمان خواستیم از وقتمان استفادۀ بهینه بکنیم و یه سر و گوش و چشمی آب بدهیم. هنوز از در حوزه وارد نشده دنبال تکه می گشتیم. دیدیم. شانس آدم فقیر. یه تا پیرزن زشت، هشتاد سالی شَوو به خَش. شُنهاده بِی وسط تا بِشته توی دید بَشه. اَخخخیییی، زشت. زشت که چه عرض کنم، ترسناک. جُن دَم سینگ شَزَ نگاهی تَکه. باگ به ما ایوا. اعصاب ما خورد وو. ما هُندیم به بهانۀ رأی دادن، تکه بگینیم چی نشانمان دادند. دخت جوان هشتاد سالۀ مینگِلَک. از همانهایی بود که به چهارصد پِل توو داده بود. کل انگیزه مان مرد. شکست عشقی خوردیم. هُندیم ثواب بکنیم کباب به ما شُکه.

نَکه خیال کرده ای رأی دادیم؟ نه بابا. وِل. که رأی اده وقته تکه نین؟ پَشتا. تازه دم دری وا درجه دارو اُمگُ که ای مسخره بازی اُن چِن خالو. با چه شوق و امیده آمده ایم مشارکت کنیم. شما اینجوری ما را سر کار می گذارید؟ مگه ما مسخره تان هستیم. هشتاد ساله میاری واسه من. بعد توقع داری رأی بدم. امروز که گذشت و دیدید که رأی ندادم. اگه انتخابات بعدی بیام و ببینم تیکه ای که آورده اید بیشتر از بیست و دو سالشه، یا زشته یا که خدای نکرده سیاهه و خط خوردگی و رنگ پریدگی و روغن سوختگی داره به خدا می زنم حوزه تان را روی سرتان خراب می کنما. کسی هم از کلاشینکفت نمی ترسه. چَلغوز پایه بوق.

آخر کاری بپردازیم به پوستر تبلیغاتی نامزدها بدک نیست. عکس ها را که نگاه می کنی. ایول دارند. عجب عتیقه هایی داوطلب شده اند و قراره بروند حافظ منافع مردم ما باشند. والّا آن چهره هایی که ما دیدیم. یکی باید بره کمکشان کنه که از حقوق خودشان دفاع کنند، حقوق مردم پیشکش. تازه عکس هایشان. مِی مناه. یه تا خوش تیپ پیدا نمی شد وسط آن همه نُمزاد انتخاباتی. مال یکی که خیلی ضایع بود.

-  سلام. ای پوستر ایهُن به چه ایطورن؟ به چه به جا عکس خُ کاریکاتور خُ چاپ ایکِردی؟ بُچی به چه ایطو شُکشیدی؟

-  علیک سلام. ای خُ کاریکاتور نِیِن. ای عکس جُن جُنی ما خودیشِن. بُچی فابریک همطورن.

-  آآآ. پ مه خیال مَکه کاریکاتورن. اگه ای انتخاب بشه باید نه مجلس دو تا صندلی بِی هُدَن. یه تا به خودی، یه تا به بُچی. زور بُچ خُ ناکُن. تازه. وا ای بُچ نادُن گپ بزن که. بُچُنی سی و پنج کیلون. تا بخاد بُچ خُ جَم بکن و یَک کلمه بگه نیم سعت هدر رفتی. کَسه به ای رأی نده که ضررن.

 

به هر حال.

بای.


تعداد بازدید از این مطلب: 298
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود